اولین خاطرات مدرسه

ساخت وبلاگ

 نتیجه تصویری برای کتاب اول دبستان قدیمنتیجه تصویری برای کتاب اول دبستان قدیم

اولین خاطرات مدرسه 

اولین روز های ورود به مدرسه و در مجموع ورود به هر مقطع تحصیلی و شغلی خاطراتش در ذهن افراد ماندنی است و جایگاه ویژه ای دارد . خاطرات این ایام به دلیل تازگی داشتن و ورود به فضای  جدید با بقیه خاطره های زندگی متفاوت است .خاطراتی که گاه شیرین و گاهی تلخ و فراموش نشدنی است .

در مقاطع مختلف تحصیلی خصوصا کلاس اول ابتدایی نقش آفرین این خاطره ها معلمها و دوستان جدید هم کلاسی  هستند که در این برهه از زندگی نقش آفرینی می کنند . اما نقش معلم در این میانه پر رنگ تر است . با ورود معلم به صحنه زندگی کودکان خاطرات این همسفر چند ساله در زندگی آنان از اولین روز  رقم می خورد . در این همراهی چند ساله کوچکترین حرف یا حرکت یا تبعیضی تا آخر عمر در ذهن کودک باقی می ماند و نقش می بندد و او فراموش نخواهد کرد .

 هر چند به خاطر آوردن و مرور این خاطره ها بیشتر مواقع ساده و پیش پا افتاده به نظر بیایند ولی هر یک از این خاطرات گاهی به تنهایی موجب میشود تا تاثیر زیادی  در ذهن و رفتار آن کودک یا نوجوان تا آخر عمر باقی بگذارد و این  مسئولیت معلمین عزیز را نسبت به دانش آموزان بیشتر می کند تامراقب کوچکترین اعمال و رفتار خود نسبت به کودکان در مسیر پر نشیب و فراز مدرسه و کلاس درس  باشند .

پنجاه و سه  سال قبل  چنین  ایامی کلاس اول ابتدایی در دبستان کیان شهرضا رفتم .ساختمان این مدرسه راهرو و کریدور نداشت و همه کلاسها رو به حیاط بود . محل آن در فلکه ژندارمری آن روز ها بود فعلا به جای آن یک هنرستان بنا شده است .  تنها خاطره ای که از  آن سال به قول امروزی ها از روز شکوفه ها برایم ماندنی شد و عمری مواظب بودم از طرف من برای کسی پیش نیاید این بود که برای کتابهای فارسی صفحات داستانی اول کتاب را برای اولین بار به صورت رنگی چاپ کرده بودند و به صورت یک کتاب کوچک جداگانه به بچه ها می دادند . یک دسته از آن را برای کلاس ما آوردند و بین یکایک بچه ها توزیع کردند ولی نوبت به من که رسید آن کتاب کوچک تمام رنگی که بعد ها در اول کتاب های کلاس اول ضمیمه گردید  تمام شد و به من نرسید .
گفتند اشکالی ندارد فردا برایت می آوریم ومن هر روز انتظار گرفتنش را می کشیدم ولی آن فردا هرگز نیامد و من هیچوقت موفق به دیدار آن کتاب کوچک که سایر هم کلاسی ها داشتند نشدم .

 امروز که پنجاه سال از اون روز می گذره هنوز در فکردیدن اون کتاب قشنگم
هر چند  کسی به فکر این نبود که شاید کودکی  انتظار گرفتن و داشتن آن کتاب را مانند هم کلاسیهایش می کشد .
به همین دلیل  در تمام دوره معلمیم همیشه مواظب بودم که چنین تبعیضی  از طرف من برای هیچ دانش آموزی پیش نیاید که امیدوارم اینچنین بوده باشد.

به این بهانه شروع سال تحصیلی را به تمامی معلمان و دانش آموزان گرامی تبریک عرض نموده و برای دوستان همکار آرزومندم زیباترین نقش و خاطره را در ذهن پاک کودکان و نوجوانان عزیز باقی بگذارند .

مصطفی جهانمردی -  شهرضا   مهر  95

دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا)...
ما را در سایت دلنوشته های یک بازنشسته(جهانمردی شهرضا) دنبال می کنید

برچسب : خاطرات اولین روز مدرسه,خاطرات اولين روز مدرسه, نویسنده : yadedousto بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 10:06